این چهار مولفه با یکدیگر در ارتباط متقابل بوده و وابستگی بینابینی دارند. ایمنی و راهنمایی درست، ایجاد کننده و پدیداورنده خردمندی هستند و خردمندی کاتالیست یا تقویت کننده قدرت است،وجود این چهار عامل در هماهنگی کامل باعث می شود که همدیگر را تقویت کنند و منجر به ایجاد نیروی عظیم شخصیتی ای اصیل و شریف با عملکردی متعادل و یکپارچه هستند. این چهار عامل بر هر یک از دیگر بردارهای زندگی تاثیر می گذارند و هیچکدام به تنهایی موضوع همه یا هیچ چیز نیست و به میزانی که شما در هر یک از انها رشد و توسعه یافتید می تواند باعث تقسیم بندی و چهارچوب سازی در بردارهایی همچون بلوغ گردد. اگر این چهار عامل ضعیف باشند فرد شخصیتی ضعیف و وابسته به اتفاقات ، وقایع یا دیگر افراد میابد یعنی وابسته به اموری می شود که هیچ کنترل مستقیمی بر انها ندارد و در نهایت تحت کنترل قرار می گیرد این عوامل بیرونی عبارتند از:
۱-در مرکز بودن همسر:(وابستگی هیجانی عمیق) اگر این حس ارزشمندی منبعث از ازدواج به صورت اولیه باقی بماند در ان صورت به شکلی شدید به نوع این رابطه وابسته می شویم،در مقابل خلق ها و احساساتمان کاملا اسیب پذیر می شویم و رفتار همسرمان به شدت ما را تحت تاثیر قرار می دهد. در اینحال وقتی در مورد مسایل مالی،،تربیتی و اموزش فرزندان با کسی که شدیدا به او وابسته هستیم دچار چالش می شویم میزان اسیب پذیری ما شدید تر می شود . وقتی با کسی که به او وابسته هستیم دچار درگیری می شویم هردوی نیاز ها و درگیری ها ترکیب شده و منجر به عکس العمل های شدید عشق/تنفر میگردد.(هیجانات غیر همسو) مبارزه/فرار(تمایل به مبارزه یا فرار) ترک کردن همسر،خشونت ورزی،تلخی و تندی، خشم شدید و تنفر و سرانجام رقابت ها یا جنگ سرد از نتایج معمول می شوند.
۲-در مرکز بودن خانواده : تمرکز و سرمایه گذاری عمیق بر خانواده (پدر،مادر،برادران و خواهران) افرادی که خانواده محور هستند احساس ایمنی و ارزشمندی فردی خود را از روش ها و سنت های خانوادگی و شهرت و فرهنگ خانواده می گیرند و در مقابل هر گونه تغییری در ان سنت ،روش و فرهنگ اسیب پذیری نشان می دهند. این افراد ازادی هیجانی ندارند.
۳-در مرکز بودن پول : یعنی داشتن ایمنی مالی، با هر عاملی که داشتن ایمنی مالی را به هم بزند مقابله می کنند.
۴-در مرکز بودن شغل: هویت اصلی شان از کارشان می اید.(همه چیز فدای کار)
۵-در مرکز بودن داشته ها و تجملات: افرادی که احساس ایمنی نداشته و احساس کمبود و حقارت دارند متوسل به نمایش مالی می سوند.
۶-در مرکز بودن لذت جویی: هدف زندگی فقط کسب لذت و تفریح است(تنبل،بیکاره و راحت طلب) زود از هر لذتی خسته شده و به جستجوی چیز دیگری هستند.
۷-در مرکز بودن دوست/دشمن : همه چیز را بر مبنای دوستان یا مخالفان (دشمنان) و دشمنی و مخالفت با فرد یا افراد مغضوب قرار می دهند.
۸-در مرکز بودن خود : خود خواهی ،تکبر ،غرور و خود شیفتگی.
چنین افرادی زندگی سالم و ارامبخشی نخواهند داشت.یادمان باشد که زندگی همچون مربعی است که چهار ضلع دارد.چهار ضلع مربع زندگی عبارتند از سلامت/وضعیت مالی متناسب با نیازهای واقعی مان/عشق و محبت/خود شناسی